بی اعتمادی افکارعمومی و سکوت ائمه جمعه!
ناصرالدین قاضی زاده انتشار خبر بزرگترین اختلاس در صنعت چای کشور ،کام بسیاری را تلخ کرد. رمز گشایی ازاین خبر که قبل تر هم توسط برخی روزنامه نگاران غیر دولتی اشاره شده بود، بیشتر از هر چیزی بر فقدان استراتژی و برنامه ریزی حکومت ودولت کنونی برای مهار تخلفات اداری نشان دارد. دولتی که با […]
ناصرالدین قاضی زاده
انتشار خبر بزرگترین اختلاس در صنعت چای کشور ،کام بسیاری را تلخ کرد. رمز گشایی ازاین خبر که قبل تر هم توسط برخی روزنامه نگاران غیر دولتی اشاره شده بود، بیشتر از هر چیزی بر فقدان استراتژی و برنامه ریزی حکومت ودولت کنونی برای مهار تخلفات اداری نشان دارد. دولتی که با شعار های دهان پرکن خدمت به مردم و با بیشترین حمایت قوای دیگر ،بر کرسی قدرت تکیه زده است، هنوز نتوانسته است پاسخ قانع کننده ای به افکارعمومی بدهد.
در چند روز گذشته، دولتمردان برای بی اهمیت نشان دادن پرونده اختلاس چای دبش ، ترفند های گوناگونی مانند شیوه انکار و یا دست داشتن دولت قبل را برای توجیه ناتوانی خود به کار بسته اند، بدون آنکه بتوانند پرسش های اصلی رسانه ها وافکار عمومی را پاسخ دهند.
طبق عادت دولت سیزدهم، اولین واکنش رسانه های نزدیک به دولت آن بود که لکه ننگ این رسوایی به دامن دولت قبلی بچسباند. اما این ادعا که سرچشمه اختلاس چای دبش از دولت قبلی بوده است، آنقدر وهن آمیز بود که حتی روزنامه های حامی دولت هم باورشان نشد و در گزارش های خودشان به حذف و سانسور سیستماتیک رو آوردنند. به غیر از چند رسانه که بیشتر از آنکه به اطلاع رسانی واقعی وفادار باشند به دستکاری و تحریف اخبار شهرت دارند، کوشش کردند با قلب واقعیت بخشی از افکار عمومی را فریب دهند.
راهبرد انکار واقعیت و سیاست فریب مخاطب ، شاید برخی ساده دلان را فریب داد، اما با سخنان ریاست قوه قضاییه، مبنی بر مقصر بودن دولت کنونی ،این سناریو سازی هم به سرعت از کار افتاد و پرسش مردم و افکار عمومی دوباره متوجه ناکارآمدی دولت مستقر شد.
دستکاری خبری با هدف تحریف واقعیت در رسانه های وابسته به پول و مسند ، پدیده ایی جدیدی نیست، و در سال های اخیر، یکی از مهمترین شیوه های تحمیق مخاطب شده است.
قطع نظر از کژکارکرد ها و بی اخلاقی رسانه های حکومتی در مورد گزارش واقعی از اختلاس، برخی افراد و نهاد های وابسته به قدرت، سکوت امامان جمعه در سراسر کشور جای چند پرسش جدی دارد!
اولین پرسش آنست که آیا سکوت سراسری ائمه جمعه در کشور ، چه معنایی غیر از بی صداقتی و بی مسئولیتی در برابر این فساد گسترده دارد؟ و آیا سکوت آنان چه نسبتی با عدالت طلبی واقعی دارد؟
پرسش مهمتر آنست که امام جمعه وجماعتی که با شرط عدالت، صلاحیت پیدا میکنند ، چطور در مورد این ظلم عمومی سکوت کرده است و آیا این سکوت سیستماتیک و جناحی، با کدام حجت شرعی وعقلی توجیه می شود؟
با توجه به مصادیق بی شمار ، بنظر می رسد که در ۴۵ سال گذشته، بخشی از روحانیت شیعه با هویت ذاتی و استقلال رای، فاصله زیادی گرفته اند. چنانچه تربیون داران نماز جمعه در مقاطع ایی که بین منافع خودشان و حکومت با مصالح مردم، اختلافی می افتد، از حقوق مردم دفاع نمیکنند و یا به نحوی در خطبه نماز جمعه سکوت میکنند.
نگاهی کوتاه به صدها خطبه نماز جمعه نشانگر آنست که مواضع روحانیت غیر مستقل از قدرت، آفتی است که باورهای مردم را تباه میکند و اگر جلوی آن گرفته نشود ، اعتماد عمومی از روحانیت بیشتر از گذشته کاهش خواهد یافت.
با آنکه سکوت روحانیت میتواند هزینه های زیادی را بر رابطه مردم و دین ایجاد کند، سخنان تاریخی امام جمعه رشت، مبنی بر آنکه در خطبه ها به همه مسائل کشور نمیتوان اشاره کرد، بیشتر از سکوت این کسوت حیرت آور بود!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0